با غمزاتی که تو خانم کنی رخنه به دین و دل مردم کنی
جان به لب عاشق بی دل رسد با غمزاتی که تو خانم کنی
دریا دریا به تو حسن اندراست پرده برافکن که تلا طم کنی
غنچه به گلزار خموشی کند تا تو گل اندام تکلم کنی
سرو ستادست مودب به جای تا تو به رفتار تقدم کنی
من به تو اظهار تعشق کنم تو ز من ابراز تالم کنی
از دگران بیش ترم دار دوست کز دگران پیش ترم گم کنی
تلخ ترین جدایی...برچسب : نویسنده : هستی sokot بازدید : 683