از زمزمه

ساخت وبلاگ

 

از زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بیزاریم


از زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بیزاریم


نه طاقت خاموشی ، نه تاب سخن داریم


آوار ِ پریشانی ست ، رو سوی چه بگریزم ؟


هنگامه ی حیرانی ست ، خود را به که بسپاریم ؟


تشویش ِ هزار «آیا» ، وسواس ِ هزار «امّا»


کوریم و نمی بینیم ، ورنه همه بیماریم


دوران شکوه باغ ، از خاطرمان رفته است


امروز که صف در صف ، خشکیده و بی باریم


دردا که هدر دادیم ، آن ذات ِ گرامی را


تیغیم و نمی بّریم ، ابریم و نمی باریم


ما خویش ندانستیم ، بیداری مان از خواب


گفتند که بیدارید ، گفتیم که بیداریم !


من راه تو را بسته ، تو راه مرا بسته


امیّد ِ رهایی نیست، وقتی همه دیواریم

تلخ ترین جدایی...
ما را در سایت تلخ ترین جدایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : هستی sokot بازدید : 655 تاريخ : دوشنبه 15 مهر 1392 ساعت: 20:11